• وبلاگ : شعر و شکر ...
  • يادداشت : به تو مي انديشم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رضا 
    lمن سالهاست که مينويسم اما نخواستم هيچ وقت دلنوشته هام براي ديگران باشه اما هميشه به نوشته ها احترام ميگذارم چون اگه قانون رو زير پا گذاشتي بوسيله همون قانون له ميشي
    .......
    من از اين وادي انسان کش حيوان پرست خوبرو هيچ نديدم جز ناله هاي کودکي که بر پستان خشکيده مادرش چنگ ميزد و مادر در عمق نگاهش در دوردستها به انتظار معجزهاي اسماني از موسي زمان يا عيسي نديده که دستي ازغيب فرود ايد و لقمه ناني بر سر سفره کپک زده بگذارد شايد شايد شايد......
    و دستي در انسوي شهر وامانده غذاي جشن مناسبت عمل بيني دختري را در سطل زباله ميريزد ايا اين دست نميتوانست همان دست غيب باشد بدون واسطه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    مادري از عشق به فرزند خون تن خود را به فروش نهاد و دختري از عشق ايينه چهره اش را دگرگون کرد
    چه بسيار است فاصله هاي عشق در اين دنيا و چه سخت است ر بداني تمام سوداگران عشق و عاشقي راي به بيني زيباي دخترک دادند و هيچگاه عشق مادر را نديدند و به حکم حاکم شهرشان او را به جرم فاحشه (تن فروشي )بودن ترد نمودند اما خود نميدانستند که فاحشه مغزي ميباشند
    درود بر مادراني که به عشق فرزندانشان و براي زنده ماندنشان تا قطره اخر جنگيدند اما هميشه در شهر منسوب به فاحشه بودند

    پاسخ

    شما خيلي هنرمندانه واژه هارو کنار هم ميزاريد خيلي تشکر